بهدونه
|
امروز تو حیاط مدرسه نشسته بودیم....هوا گرم و آفتابی!!! یهو دیدیم داره بارون میاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اول شک کردم...گفتم شاید یکی از بچه ها آب دهنش افتاده رو دستم...ولی چند دقیقه بعد دیدم نههههههههههههههههههه..کل حیاط خیس شده!!!! بالای سرمو نگاه کردم.....آفتاب چشممو کور کرد!!! یه نیم ساعتی بارید و بعدشم رنگین کمان!!همه شاخ در اورده بودیم.....تاحالا به این فکر نکرده بودم که خداهم ممکنه بعضی وقتا حواسش پرت بشه و یادش بره خورشیدو بفرسته دنبال نخود سیاه...دیییییییییییی
الهی قربون خدای مهربونم بشم که انقدر دلبری میکنه واسه بنده هاش....!!!فدااااااااااششش [ چهارشنبه 91/8/24 ] [ 6:59 عصر ] [ behdooneh ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |