پيام
+
[وبلاگ]
پدر،عشق و پسر...مجلس هفتم
اما چه رو به رو شدني! پسري زخم خورده، مجروح، خون آلود و لبها از تشنگي به سان کوير عطش ديده و چاک چاک؛ با پدري که انگارهمه ي دنياست و همين يک پسر.
سوار من ، دلاور من ، علي اکبر من ، از من فرود آمد و بال بر زمين گسترد تا پاهاي به پيشواز آمده ي پدر را ببوسد. امام نيز با همه ي عظمتش بر زمين نزول کرد. دو دست به زير بغل هاي پسر برد و او را ايستاند و در آغوش گرفت...
غزل صداقت
91/9/5
بهدونه
.....
بهدونه
...